همه چیز درباره شیطان پرستی

همه چیز درباره شیطان پرستی

فکارنیوز _ سيتنيسم(satanism) گرفته شده است، معادل دقيق اين واژه «شر گرايي» يا «شيطان گرايي» است كه به اشتباه شيطان پرستي ترجمه شده و در اين مفهوم رد پايي از پرستش وجود ندارد.

به گزارش افکار نیوز ، پيشينه شيطان گرايي را مي توان به قرن هاي نخستين پيدايش آدمي نسبت داد، بر اساس شواهد به دست آمده از نواحي آمريكايي لاتين، آمريكاي جنوبي و آفريقايي مركزي قرن ها پيش از ميلاد مسيح (ع) گرايش به شيطان در ميان تعدادي از اين اقوام كه به وجود خوبي و بدي اعتقاد بسياري داشته اند وجود داشته و قرباني كردن انسان براي پيش كش كردن به شيطان در زمان هاي خاص از جمله اعمال آنها بوده است.

چنانكه در آفريقاي مركزي و در دشت ها و كويرهاي سوزان اين قاره در قبايلي كه معروفترين آن قبيله اوكاچاست، شيطان به عنوان پديد آورنده و قدرت مطلق زمين و آسمان و خداي خشم و نفرت گاه مورد پرستش واقع شده است. مبدا شيطان گرايي قديم را مي توان در اين امر يافت كه در زمان هاي قديم انسان هايي كه بدور از تعاليم الهي بودند در برابر هر چيزي كه قدرت مقابله با آن را نداشتند و يا از درك آن عاجز بودند، تسليم شده و به نشان عجز سجده مي كردند.

تاریخچه شیطان پرستی به کجا می رسد
در اكتشافات به دست آمده، مكان هاي انجام مراسم قرباني هنوز موجود است و نوع كشته شدن آنها ـ كه از اجساد موميايي به دست آمده ـ نشانگر قرباني شدن اين انسان ها به ويژه زنان است.
شيطان گرايي در دوره تاريخ به شيوه ها و سنت هاي گوناگون در بين اقوام مختلف ادامه يافت تا در قرن هاي ۱۴ و ۱۵ ميلادي شيطان گرايي نوين پديد آمد. پس از رنسانس كه آغاز افسار گسيختگي جهان غرب در تمامي ابعاد فردي و اجتماعي بود، با برداشته شدن يوغ تعصب هاي كليساي كاتوليك از گردن انسان غربي، چند واكنش عمده فكري و فلسفي شكل گرفت، از جمله مسئله رابطه انسان با خدا است كه زمينه شكل گيري بسياري از جريان هاي فلسفي را فراهم آورد.

با سپري شدن قرن ها بعضي از عناصر بي بند و بار با اتكا به گرايشات و نظريات توراتي و پروتستاني به صورت مخفيانه جريان «شيطان گرايي» را با ويژگي هايي همچون گناه گرايي، قتل، تجاوزات جنسي، عدم اصول اخلاقي و بي توجهي به مسائل توحيدي پايه گذاري كردند.

شيطان گرايي مدرن
اوايل قرن نوزدهم بعضي اشراف انگلستان ـ كه عضو گروه فراماسونري بودند به رهبري «سر فرانسيس داشود» گروه شيطان گرايان به نام «باشگاه آتش جهنم» را در شهر لندن تاسيس نمودند و از اوايل قرن نوزدهم،‌شهر لندن مركز شيطان گرايان در اروپا قرار گرفت. استفاده از مواد مخدر و انجام مراسم مبتذل جنسي، فعاليت اصلي اين گروه را تشكيل مي داد.

عوامل شكل گيري این عقیده
ايجاد پديده هاي جديد در اجتماع معلول عوامل و زمينه هايي است كه گاه برخاسته از نوع تفكر و انديشه هاست و گاه نيز به سبب رفتارها شكل مي گيرند. در جريان شكل گيري شيطان گرايي مي توان به عوامل ذيل اشاره كرد؛

ارتباط افسانه هاي يونان با شیطان پرستی

كارشناسان فرقه و مذاهب در خصوصي تحليل شيطان گرايي از ديدگاه اديان نسبت به مسئله «شيطان» و معرفت خاصي ديني نسبت به اين شر مطلق بهره مي برند. آنان معتقدند ادعاي لاوي در استناد به ذهنيات موهن خود مبني بر تغيير واژه يوناني شيطان به (devil)و انتساب آن به زبان سانسكريت به معناي الهه، در خور توجه است. در واقع نظريه پردازان شيطان گرايي با انجام مطالعه به تبيين نظريانشان مي پردازند.
از سوي ديگر ارتباط شيطان گرايي با افسانه هاي يوناني در نگاه به اسطوره ها و خدايان يونان باستان است؛ چرا كه ميل به پرستش امري فطري است و بناهاي فكري گروهي منجر به آن مي شود تا از «درد بي خدايي به خدايان دروغين» پناه ببرند.

تفسير يهود از شيطان
حركت اعتراضي رنسانس و جنبش ها و گرايش هاي بعدي آن عميقاً تحت تاثير آموزه هاي يهوديان بوده است. همچنين نفوذ آثار يهوديان، بر روي برخي از رهبران رنسانس در گذشته و نظريه پردازان فعلي قابل ملاحظه است.
براساس آموزه هاي يهودي و عبراني شيطان نه تنها موجود بدي معرفي نشده، بلكه يك فرشته خادم براي آزمايش انسان ها است. همچنين در مكاشفات يوحنا نيز به عدد ۶۶۶، عدد مقدس شيطان پرستان اشاراتي شده و عدد وحش توصيف شده است. در نتيجه متون يهودي كه نزد مسيحيان داراي ارزش و اعتبار است، نگاه خاص يهوديت به شيطان تاثيرات فراواني را بر مسيحيت داشته است.

بحران معنويت راهی برای انحراف
زمانيكه مشعل هدايت الهي كه به دست پيامبران راستينش در جاي جاي پهنه گيتي روشن گرديد، با گرفتار شدن آدميان در لجن زار شهوات و آلودگي ها اين مشعل، رو به افول گراييد و شياطين جن و انس راهبران حقيقي انسان ها قرار گرفتند. خداي حقيقي و معنويت ناب در نگاه آلوده تعدادي به حاشيه رانده شد و شيطان، خداي آنان گرديد و سراب جايگزين آب گشت. لذا جايگزين شدن معنويت آسماني با آموزه هاي فرسوده بشر يكي از علل اصلي شكل گيري اين گروه ها است. به ويژه آنكه موسسان شيطان گرايي علي الخصوص لاوي به صورت جدي تحت تاثير فلاسفه پوچ گرا و بدون معنويتي همچون نيچه بوده اند.

حاصل آنكه بحران معنويت در بين انسان ها پديدار گشت، همت آدميان به كسب لذت هاي جسمي و جنسي معطوف گرديد، احساس بي هويتي بر انسان غالب شد،‌ در اين شرايط به صورت طبيعي افسانه ها و تفسيرهاي باطل، حقايق آشكار را پوشاندند و موجودي مانند شيطان مورد توجه و پرستش قرار گرفت.

نمادها و سمبل های این نوع پرستش
شيطان گرايان داراي سمبل ها و نشانه هايي هستند كه بر روي تي شرت ها، زيورآلات، بدليجات،‌ كمربند، دستبند، بازوبند و كلاه ديده مي شود.



پنتاگرام شيطاني نمادي پيچيده است كه از تركيب ستاره پنج پر با سر بز به وجود آمده است. اين نماد در عين حال كه جديدترين مورد استفاده از پنتاگرام است به همان اندازه شناخته شده ترين و جدال آميزترين نوع استفاده از پنتاگراما شيطاني هميشه وارونه است با يك راس رو به پايين و دو راس رو به بالا.

اول _ پنتاگرام (ستاره پنج ضلعي وارونه)
استفاده از پنتاگرام به عنوان يك نشان شيطاني به نيمه دوم قرن بيستم بر مي گردد، جايي كه شيطان گرايي مدرن توسط آنتوان لاوي موسس و بنيانگذار كليساي شيطان پايه گذاري شد. اين علامت نشاني از جادوي سياه است كه حاكي از پيروزي ماده و آرزوهاي فردي بر عقايد و تعصبات ديني و مذهبي مي باشد.

دوم ـ ۶۶۶
يك سمبل با عنوان «شماره تلفن شيطان» توسط گروه هاي هوي متال وارد ايران شد، اما در حقيقت علامت انسان و نشانه جانور در ميان شيطان پرستي تلقي مي شود.

سوم ـ صليب وارونه
اين نماد، حكايت از «وارونه شدن مسيحيت» دارد و عمدتاً استهزا و سخره گرفتن اين دين محسوب مي گردد. صليب وارونه در گردن بندهاي بسياري مشاهده شده و خواننده هاي راك انواع مختلف آن را همراه دارند.

چهارم ـ آنخ
اين نماد به انگليسي (ankh) نوشته مي شود و سمبل شهوت راني و باروري است. اين نماد به معناي روح شهوت زنان نيز تعبير مي شود. امروزه نماد «فمنيسم» در واقع يك نماد برداشته شده دقيقاً از سمبل هاي شيطاني است.

پنجم ـ سر بز
بز شاخدار، بز مندس (همان ba'al بعل خداي باروي مصر باستان)، بافومت، خداي جادو، scapegoat (بز طليعه يا قرباني) است. اين نماد يكي از شيوه هايي است كه شيطان گرايان مسيح را مسخره مي كنند؛ زيرا گفته مي شود كه مسيح مانند بره اي براي گناهان بشر كشته شد.

ششم ـ هرج و مرج
اين نماد به معناي از بين بردن تمام قوانين است و دلالت بر اين امر دارد كه «هر چه تخريب كننده است تو انجام بده». اين نماد عمدتاً مورد استفاده گروه هاي هوي متال است.

هفتم ـ چشمي در حال نگاه به هم جا
چشم در برخي نمادهاي روشنفكري نيز به كار مي رود. اما شيطان گرايان اعتقاد دارند چشم در بالاي هرم «چشم شيطان» است و «بر همه جا نظارت و اشراف دارد». اين علامت در پيشگويي، جادوگري، نفرين گري و كنترل هاي مخصوص جادوگري مورد استفاده قرار مي گيرد. اين نماد بر روي دلار آمريكايي به كار رفته است.

هشتم ـ ضد عدالت
با توجه به اينكه تبر رو به بالا، نماد عدالت در روم باستان بوده است،‌ شيطان گرايان نيز رو به پايين را با عنوان نماد ضد عدالت انتخاب كرده اند. فمينيست ها از دو تبر رو به بالا به معني مادر سالاري باستاني استفاده مي نمودند.

منبع: زمزمه هاي شيطاني، آسيب شناسي عرفان هاي نوظهور، دكتر محمدتقي، فعّالي چاپ اول بهار ۱۳۹۱