دوري از حيا عامل مهم رشد طلاق است
در سالهاي اخير با ورود سريع فرهنگ غرب به كشور، قبح بسياري از مسائل اجتماعي ريخته شده است؛ اين موضوع موجبات گسترش خيلي از معضلات اجتماعي از جمله طلاق را فراهم كرده كه زنگ خطري براي افزايش ساير آسيبها است كه رفع اين معضل برنامهريزي و توجه مسئولان را ميطلبد.
شايد شما هم شنيدهايد كه آمار طلاق در جوامع غربي و پيشرفته بيش از ساير جوامع است، گرچه عوامل متعددي در بروز آن نقش دارد اما ميتوانيم از كمرنگ شدن حيا و از بين رفتن شرم به عنوان يك علت در ايجاد اين آسيب اجتماعي ياد كنيم. براي درك بيشتر موضوع در گام نخست معناي حيا را بايد بدانيم.
گرچه هر جامعه و خانوادهاي حيا را به صورت متفاوت تعريف ميكند اما به قول مجيد ابهري كه در حوزه آسيبشناسي فعاليت دارد، حيا به رفتارهاي اخلاقي گفته ميشود كه مانعي در برابر انحرافهاي انساني و ناهنجاري اخلاقي است.
او پيدا كردن جايگاه شرم و حيا را در چشم و نگاه، زبان و گفتار، بدن و رفتارهاي فردي ميداند كه در صورت كم توجهي به آن، جامعه و مهمتر از آن بنيان خانواده نيز نابود ميشود. بنابراين، او چشمچراني، استفاده از كلمات ركيك، پوشش نامناسب و... را گوشهاي از مظاهر بيحيايي درجامعه ذكر ميكند.
آمار پايين طلاق در ميان مذهبيهاي جامعه
دين مبين اسلام دستوراتي كامل براي جزئيترين مسائل زندگي انسانها ارائه كرده است به طوري كه همه ما اين حديث نبوي كه «نگاه به نامحرم تيري از تيرهاي زهرآگين شيطان است» را شنيدهايم. زمينه بسياري از طلاقها با يك نگاه نامشروع به نامحرم كه يكي از مظاهر بيحيايي در جامعه است آغاز ميشود، بنابراين ميتوان با به كار بستن دستورات ديني از بروز آسيبهاي اجتماعي پيشگيري كنيم.
ابهري معتقد است كه طلاق و نابودي بنيان خانواده در ميان افراد مذهبي كمتر است چون در دين اسلام داشتن حيا بسيار مورد تأكيد است، بنابراين با به كار بستن فرامين اسلام ميتوانيم جلوي انحرافات را بگيريم.
اين آسيبشناس تأثير شرم را به حدي ضروري ميداند كه فرد در كنار مشكلات اقتصادي با داشتن باورهاي اخلاقي ميتواند به دوام زندگي خود كمك كند.
نهادهاي مؤثر در آموزش حيا از نظر ابهري به ترتيب خانواده، آموزش و پرورش، صدا و سيما و برنامهريزي دولت است.
البته محمد پيروي خامنه كه رفتارشناس است استفاده نادرست از ماهواره را در سالهاي اخير مسبب ترويج بيشرمي در جامعه ميداند زيرا با به نمايش گذاشتن زيباييهايي كاذب از بدنهاي عريان زنان و مردان، افراد را مجبور ميكند تا براي رسيدن به چيزهايي كه غرب آنها را براي ما قشنگ تعريف كرده، هنجارهاي جامعه را بشكنند و اين موضوع باعث كاهش اعتماد به نفس و ايجاد آسيبهاي رواني به خصوص در ميان نسل جوان ميشود.
متأسفانه در سالهاي اخير جوانان دچار تضاد فرهنگي بين خانواده و جامعه شدهاند، به طوري كه در عين افزايش فشار از سوي جامعه مبني بر القاي فرهنگ اسلامي- ايراني، والدين عقايدي ديگر را به فرزند خود ارائه ميكنند كه اين دوگانگي با گذر زمان موجب از بين رفتن شرم و حيا شده و به تدريج زمينه تزلزل را در خانواده فراهم كرده است.
سلام جدايي در عوض خداحافظي شرم
وقتي در جامعه قبح كاري ريخته ميشود، اعضاي جامعه آن كار قبيح را در اعمال خود ميگنجانند كه اين موضوع در كشور نيز رخ داده است.
حسين باهر جامعهشناس يكي از دلايل اصلي طلاق را ريخته شدن قباحت آن ميداند به طوري كه اين موضوع موجب برهم زدن نظام ارزشي و ايجاد گستاخي شده است.
اين جامعهشناس در ادامه اشارهاي به برگزاري جشن طلاق در سالهاي اخير ميكند و دليل اين امر را رخت بستن شرم از طلاق در جامعه ميداند.
نگاه باهر به خانواده در شكسته شدن يا شكلگيري شرم و حيا به صورت خاص است، زيرا افراد از بدو تولد تا پايان عمر در محيط كوچك خانه و در ميان اعضاي خانواده هستند، بنابراين آموزشهايي كه ارائه ميشود در بروز شخصيت افراد مؤثر خواهد بود.
او به خانوادههايي كه داراي فرزندان محصل هستند توصيه ميكند در كلاسهاي آموزشي كه در مدارس برگزار ميشود حضور فعال داشته باشند.
باهر گرچه از عملكرد صدا و سيما انتقاد دارد اما كاركرد مثبت آن را در زمينه نمايش برنامههاي پرورشي ناديده نميگيرد و بر افزايش آن تأكيد ميكند.
البته محمد پيروي خامنه رفتارشناس، يكي از الگوهاي مهم دوران كودكي كه ميتواند در زندگي افراد نقش زيادي را ايفا كند، معلمان ميداند. زيرا نخستين اجتماعي كه كودك ميتواند در آن مستقل از خانواده خود باشد محيط آموزشي است، بنابراين طرز برخورد و پوشش معلم ميتواند در رفتار كودك در اجتماع تأثيرگذار باشد. بنابراين در اين قسمت تيرها به سوي نهادهاي آموزشي نشانه ميرود كه بايد آموزشهاي مناسبي را با مشورت كارشناسان مختلف از دوران مدرسه به دانشآموزان منتقل كنند.
البته حسين باهر از خانوادهها ميخواهد تا مباني زندگيشان بر اساس اعتقادات ايراني و اسلامي تنظيم باشد به طوري با آموزش صحيح از گرايش فرزندانشان به فرهنگ غرب و بيبند و باري پيشگيري كنند.
هرچه افراد با فرهنگ ايراني و اسلامي خودشان عجين شوند، بيحيايي نيز كمتر ميشود، البته در اين مسير خانوادهها ميتوانند با راهنمايي صحيح از بروز عقايد متضاد در زندگي فرزندانشان جلوگيري كنند.
دوگانگي فرهنگي با تسريع در پذيرش زشتيها
تضاد و دوگانگي فرهنگ، زمينه گسترش بيشرمي را در جامعه فراهم ميكند كه در اين زمينه بايد با ارائه آموزشهاي درست از ايجاد چنين مشكلي پيشگيري كرد.
باهر سرعت عادي شدن زشتيها را در جامعه ما بسيار زياد ميداند به طوري كه در هيچ كشور شرقي و شهرهاي بزرگ چنين موضوعي ديده نميشود. بنابراين شاهد گسترش پارتيهاي شبانه، مصرف مواد مخدر، انواع مد و... هستيم كه با فرهنگ ما در تضاد است و اين دوگانگي موجبات آسيبهاي اجتماعي و طلاق را فراهم ميكند.
اگر آموزشها بر اساس فرهنگ و باورهاي ديني به جوانان ارائه شود، نه تنها طلاق بلكه بسياري از آسيبهايي كه جامعه را تهديد ميكنند كمرنگ ميشود اما در صورت افزايش سرعت پذيرش فرهنگهاي بيگانه، مشكلاتي عديده همه جامعه را تحت تأثير قرار ميدهد.
همان طور كه گفته شد شكسته شدن حريمها در جامعه موجب ايجاد آسيبهاي اجتماعي ميشود و در سالهاي اخير تسريع در پذيرش فرهنگ غرب زنگ خطري براي ماست و بايد پيش از به صدا در آمدن آن راهكارهاي مناسب را به كار ببنديم.